رمان ویژه

باغ خیال

رمان ویژه

باغ خیال

سلام خوش آمدید

۱۶ مطلب در تیر ۱۳۹۸ ثبت شده است

مادرشوهرعزیزت بهم گفته مادرشوهر عزیزت.این حرف فاطمه به فائزه بود.فائزه تمام پولش رادرکیف پول الکترونیک بدون پشتوانه و نظارت ریخته بودوپول خودراازدست داده بود.او بی پول بودباراول نبود که بی پول میشداوازبانک مرکزی و قوه قضائیه دل خونی داشت این دونهادفقط نبود که پولش راتضمین نمینمودندبلکه بیمه مرکزی هم جزئی ازنهادهای اختلاسگربوداین هاوانمودمیکردندکه ضامن پول ملت شهیدپرورهستندامابیشتربه اختلاسگران دارای نفوذاطلاعاتی کمک میکردند.

پدیده غالب زندگی اونم نم اشکهایی حاصل ازتنهایی  وبی پشتیبان بودن بود حس افسردگی شدیدی را تجربه می نمود.حالش از کیف پول تاپ وغیره بهم میخورد.حتی مادرشوهر که مداوم نمک به زخم اومیپاشیدومیگفت هرکه بی پول هست یعنی عقل ندارد.

فاطمه به او گفت های با جناب عالیه  بودم کجایی حواست بود چی گفتم.فائزه گفت طرح نیمه تمام مادرشوهرمن چیه؟دیگه چی میخواد؟ فاطمه گفت کلافه هستی بهت نمی گم.اوقصدداشت به اوبگویدکه مبلغی پول ازمادرشوهرش گرفته تابرایش داروبخرد.درواقع او این پول رامیخواست به فائزه بدهد که برودداروبخردوبرای مادرشوهرخودشیرینی کندو محبوب دل مادرشوهرگردد.

همه این اقدامات راهم مینمود.مادرشوهربه اومیگفت دیگرخانه من نیاشنیده ام قلیان میکشی وکرونارابه جان جامعه دانشگاهی ونخبه فرستاده ای وحالاهمه درحال مردن هستندچون توومادرکروناویروس هستی.این اتفاق جایی شروع میشدکه پزشکان اعصاب هم هنگام تماس تلفنی درمطب نبودندومیگفتندباماسک ودستکش واردمطب شوید.این سوال هم برای مادرشوهرایجادمیشدکه این همه مدت چراباماسک ودستکش دردست فائزه مواجه نبوده وفقط ناخن های بلندی رادیده که زیرش کلی ویروس لانه کرده بودند.اوفائزه راکافرمیدانست ومیگفت بایک من چرک وضوگرفتن آن هم جهت نمازوقلیان کشیدن حتماکروناداردونمیخواهدبگوید.روزی که هوای تهران هم آلوده میگردیدمادرشوهرمیگفت نوه قندعسل من خانه نمیادچون کروناداره ومشکل تنفسی ازمادرش گرفته.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

سودسپرده نقش مهمی درمکانیزم واردات و صادرات داشت ازیک طرف زمانی که متناسب باقدرت خریدنبودکالابه خارج قاچاق میشدوازطرفی وقتی متناسب باقدرت خریدبودتولیدداخل میخوابیدوموادمخدروسیگاروغیره به داخل کشورقاچاق میشدوموادغذایی زیادی درگیرفسادناشی ازاحتکارمیشدند.بسیاربودندکالاهایی که تاریخ مصرف گذشته بودند موجب هزارجورمرض میشدندوبخش درمان دچارهزینه بالایی بود.

بانک و بیمه هم جهت بقاازدادن بهانه به رسانه ها کم لطفی نمی کرد.بسیاربودندترازنامه های مثبتی که منفی درسامانه کد ال بورس معرفی میشدندوبالعکس آینه هرچیزی درسودحاصله ازگذرعمرافرادمشخص بود.دهه شصت ها تمام وکمال نسل منقرض المعیشت بودند.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

درحالیکه دونالدترامپ درکلیساداشت ازکشیش که اهل تجاوزجنسی بود درخواست مینمودکه خداوندگناهانش بابت کشتاردرایالات متحده بواسطه آزادی سلاح و جنگ های نابخردانه راببخشاید.تلفن او زنگ خورد.ملانیابودوازاوخواسته بود هرچه زودتربیایدچون ایوانکاوملانیادچاردیابت بودندوپمادزخم پای افراددیابتی در ایران ساخته شده بودانهافرمول این دارووحتی امتیازساخت این دارو که در دست ایران بودرانداشتندوبه مرور زمان باخطر قطع انگشتان پا مواجه میشدند.

دونالدگفت هرچه سریعترفراهم میکنم ازمن جان بخواه انقدرخون می‌ریزم تا بدست طبیبان داروسازی ایران برایت این پمادراتهیه کنم.

او پنج دقیقه قبل درحال استغفاربودوحالادرفکرخون ریختن.مانند یک بچه کلاس اولی باهمه چیزبرخوردداشت.

اثرات نوشیدنی های مخدروزیان آوربود آلزایمردرزندگی اواینجاخودش رانشان میداد.شیدایی به همراه حواسپرتی مانع ازاین میشدکه بتواندخالصانه خدمت کند.قطعااگرسلاح خودرافراموش مینمودکجاگذاشته میگفت سلاح من در دست روس هایاایرانیهاهست.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

معلوم نبود اهداف دونالدترامپ ازدیوارمرزی چه چیزی بود چون مهاجرین درمزرعه ایالات متحده بیشتردرگردونه فقرقرارمیگرفتندتاثروت.دونالدترامپ مزرعه ایالات متحده راحاصلخیزنمیدید.بلکه کوهی اززیان انباشته و بدهی میدانست.اوسوگواربودودلش میخواست مهاجران سمت مملکت خودبروند.به این نتیجه رسیده بود که دلار بیش ازحدگران ویوروبیش ازحدارزان هست این باوراوبودکه اگرشاهدسقوط ارزش پول ملی باشد بحران جمعیتی را ابزارآلت ایالات متحده خواهدکردوآن راسمت اقتصادورشکسته منطقه یوروخواهدفرستاد.چون ایالات متحده به اندازه کافی ازکشورهایی که واحدپولی یوروداشتندبه اندازه کافی بهره وسودبدست نیاورده بود.این کشورهادرهرامری سهیم نمیشدند. چون تفاوت فرهنگ وتمدن داشتندبنابراین تمدن دنیارابابحران مهاجرین ایالات متحده زیرورومیکرد.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

افرادزیادی بودنددرکاخ سفید که وقتی نمیتوانستندبه خواسته خودبرسندشروع به ایجاد ترس و دلهره دریک کشورمینمودند.اتفاقی که دریازده سپتامبر رخ دادیادرجنگ با ژاپن رخ داد علت اصلی آن این بود که افراددرکاخ سفیدتنوع طلب بودندومعتادبه سکس خصوصا زنان خارجی بودند این اتفاق دربیشترحکومت هاخصوصارژیم پهلوی رخ داده بود.سوال میشداگرکشورکره یا ایران نخواهدهمسردخترش آمریکایی باشدیااهل کشوری دیگرباشدآنگاه فرضیه جنگ روی میزنهارخوری کاخ سفیدنشینان وکاخ کرملین نشینان باقی میماندیاخیر.

در جنگ های بزرگ سلاح زنان گریه هست.گریه زن همسر عاشق را سمت هربیراهه ای می‌فرستد.سوال دوم این بود که اگر زنان همسر خارجی بخواهندچه رخ میدهد؟ایافرهنگ پوشش افراد عوض میشود؟

اگر نوددرصدیک کشوربگویندبایدزن رادرسیاست واردکردونوددرصدکشوردیگربگویندجای زن در عرصه سیاست نیست.آنوقت جنگ تمدن ها برای ازبین بردن زیرساخت هوادارداردیاخیر؟!

افراد جنگ افروزهمواره دنبال امیال نفسانی میروند.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

ازهرفردی میخواست شکل زشتی بسازدکه دیگران راوادارکنداوفردی نیست که به درد جامعه امروزی و حتی آینده سیاره زمین بخورد.اونویسنده کارگردان برنامه های خردسال وکودکآن بود.علاقه وافری داشت که برای خردسال هاوکودک ها برنامه تئاتری را روی صحنه ببردکه دیگران تحسین کنند.مانند این بود که چون یک ریاضیدان دلش میخواهدبایک فرمول ریاضیات را بصورت گسترده یاد بدهد.بنابراین دیگرافرادهم بخواهندازاوپیروی کنندوبایک فرمول بخواهندمسائل ریاضی ر ابشکل گسترده حل کنند.گرچه رای افراد منطق دودوتاچهارتابوداماافرادی هم بودند که رای آنهادرجمع وتفریق اعداد کسری برمبنای مساله تعریف شده متفاوت بود.فردی میخواست اتحادمزدوج رادرصورت واتحادچاق ولاغررادرمخرج قراردهدامابنابه تعریف مساله گاهی فقط صورت با صورت جمع میشدوگاهی صورت با صورت و مخرج بامخرج جمع میشد.

حروفx.y.n.zوغیره جایگزین تعاریف مختلف میشدندولی برای بعضی فقط جایگزین آعدادمحسوب میشد.

دیکته روزافرادباباآب دادودیکته فرداروزافرادپسرداناودختری درمزرعه بود.

بصورت کامل تعاریف مرد وزن جابجامیشدهمانگونه که درریاضیات نویسندگی سیاست واقتصادتعاریف مشخص شده دریک روز یک مساله نسبت به فرداروزمتغیربود.

تغییرتاکتیک در مساله کاری بود که افراد برای درک بهتر استفاده میکردندولی تعاریف متفاوت نسبت به روز قبل بودمشق روزها متفاوت ازهم بود.

چیزی که یک فردنمیفهمیددرزمان کلاس ریاضی این بودکهzعددرامیگویدیاتابعی ازاعدادصحیح رامیگوید؟!چیزی که یک سیاستمدارمیفهمیداین بود که در زمان جنگ وتحریم جنس مدکرومونث باید برای پیشرفت بجنگند.چیزی که یک اقتصاددان میفهمیداین بود که وقتی دانش شبیه سازی انسان ازطریق یک تکه پوست میسراست نیازی به ازدواج و دادن مهریه و پول زور نیست چون هدف از ازدواج داشتن فرزند هست.

چیزی که یک رزمنده درخط مقدم میفهمیداین بود که برای دفاع ازناموس و وطن و عزت و شرف میجنگد.

چیزی که یک زن در فصل گرمامیفهمیدبرداشتن حجاب بودواصلابه فکررزمنده وابرووحیثیت نبود دنبال پول حاصل از افراددچارهوس دنیا بود.اصلابرایش ایدزمفهوم نداشت.

تعریف مشخصی در عالم پزشکی و سیاست واقتصادونویسندگی بعنوان یک تعریف ثابت وجودنداشت.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

رمان وداستانک

طبقه بندی موضوعی