رمان ویژه

دونالدترامپ ذهن بسته ای داشت هروقت میشنیدداعش راکه باراک اوباماوهیلاری کلینتون تشکیل داده انددارداقداماتی همچون ربودن دختران آمریکایی به عراق انجام میدهندوآنجاهم دختران سفیدپوست آمریکایی کنیزمیشوندناراحت میشدومیگفت همه منتظرمنجی دنیاهستندومن منجی دنیامیشوم.

دنیای دونالدتک بعدی بوداوفکرمیکردزنان فقط به وطن خودومردان وطن خودبهامیدهنددرحالیکه زنان به پول اهمیت بیشتری میدادندوبرایش حاضربه رقصیدن وبرهنه شدن بودند.

واقعادونالداگردلسوزدنیابودمیفهمیدبعدازجنگ ایران وعراق وبعدازجنگ های مختلفی که ایالات متحده راه انداخته بودبه چه علت تن فروشی ووطن فروشی تبدیل به ابزاری برای تروریست هاجهت ایجادکتابی که بگویدمنجی آخرالزمان میایدوهمه  کاخ امیال مادی ومعنوی خودرادراین دنیاوآن دنیامیبینندتلاش مضاعف بوجودآورد.آیاجزاین بودکه ازکاخ وعده شده درکتک کاری های سیاست خبری نشده بود.

دونالدازهمسروفرزندش بصورت کامل اطلاعات نداشت خصوصااینکه نمیدانست حرف کدام گروه درکاخ سفیدصحیح ترهست گروهی که میگفت تجاوزبه زنان توسط مردخارجی گناه هست وگروهی که میگفت ملیت اهمیتی نداردپول دورریختن یعنی جنگ افروزی وزیان چون بازماندگان جنگ خطرناک ترازجنگ افروزهاهستندوهمه آنهابدبختی رادیده وتجربه کرده وتمام اعمال بدراکپی کرده ودرمملکت بی دروپیکرایالات متحده اجرامیکنندومیبایست یک پلیس آهنین درمیان باشدتاخت وتازدرمیان این موجودات نمایدوبکشدتاابدالدهر.

همچنان افرادبامشکلات عقیدتی سیاسی فراوان شاهدتجاوزجنسی بودندودونالدباخودگفت نمیشودچیزی راکنترل کرد.