رمان ویژه

باغ خیال

رمان ویژه

باغ خیال

سلام خوش آمدید

گل خشکیده قسمت اول

دوشنبه, ۸ فروردين ۱۴۰۱، ۰۱:۵۱ ب.ظ

وقتی اشهدخودت روخوانی میفهمی؟!این حرف هزارویک مزدورسعودی به زندانی اعتصاب غذا نموده یمنی بود.

یمنی ها عرضه ندارن مدفوع خودرابجای کودبفروشنداین افراداحمق مداوم صبح وظهرو..سربه گل خشکیده میکوبندومثل اسب نمازمیخوانند.

این همه سخن پادشاه سعودی بود.به همه گفت به مدفوع خشکیده سرنکوبید.

باید به همه بفهمانیم که شیعیان نمیفهمندوریختن خونشان حلال مشکلات هست.

وقتی نظام مملکت میگویدامربه معروف ونهی ازمنکربایدیک مملکت مخالف راویرانه کردتا  به جایی برسیم.

پادشاه سعودی روبه دختر برده کویتی در زندان  کرد و گفت باتو  هستم بین ما بماند.

تو نیز حجاب را کنار بگذار بهتر هست شنا یادگیری.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

رمان وداستانک

طبقه بندی موضوعی