رمان ویژه

باغ خیال

رمان ویژه

باغ خیال

سلام خوش آمدید

اتاق قتل قسمت اول

يكشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۹، ۰۲:۱۰ ب.ظ

کوچه بوی جنازه یک عابررامیداد.هواتاریک بود.سرمای شدیدی هم بود.میتوانستیم پیدایش کنیم انگاردریک گودال افتاده بودیم.سوزش برف رانمیدیدم.

فائزه گفت بازپرس دروغ میگه.اون گرفت کشتش.

بازپرس نگاه کرد به چاقوی خونی و گفت ازهمه چیزانگشت نگاری شده زود این پرونده رابه تیغ انگشت نگاری بفرستید.

فائزه گفت اون قاتل هست.

تمام کنیدبگیدمن قاتل و عاشق خیانتکارهستم.بازپرس نگاه به صورت سفیدوعرق کرده و لب جگری فائزه کرد گفت این همه آرایش غلیظ واسه چیه؟!

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

رمان وداستانک

طبقه بندی موضوعی