رمان ویژه

باغ خیال

رمان ویژه

باغ خیال

سلام خوش آمدید

شرم قسمت اول

دوشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۹، ۰۶:۱۳ ب.ظ

تازه واردشهرنیویورک شدی؟سوال پروانه ازحامدبود،هردوسرمایه گذاردربورس بودند. درسش را بلد  بودند،حامدگفت:واتساپی کارمیکنی؟پروانه گفت:چطور مگه مشکلی هست؟

حامدگفت تو سایت پورنو تبلیغ میشه،دلم نمیخوادباتن فروش وایدزی ها رابطه داشته باشم.این افرادکروناراپخش میکنند.

پروانه گفت شرم بر تو.این چجورنگاهیه.آزادش کردوفاصله گرفت. 

حامدمعلول بهزیستی درناحیه چشم بود.از خانم هامتنفربود.از نگاه او خانم هاناموس محسوب نمیشدندچون بعداز مرگ و حتی درحین زندگی نزدفرددیگری حاظربه سکس بودند.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

رمان وداستانک

طبقه بندی موضوعی