رمان ویژه

باغ خیال

رمان ویژه

باغ خیال

سلام خوش آمدید

دارالمجانین قسمت اول

سه شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۹، ۰۱:۱۷ ب.ظ

حمیدازهوش خود برای فرار وبه دست گرفتن اختیارات استفاده میکردازنگاه او خانم هاحکم تانک راداشتندکه میخواهنداورا مانند گوجه تبدیل به رب گوجه کنند.

او بیش ازحدموشکافی میکرداین حس را هنگام شکم سیر بودن داشت.

وقتی همه ازاومتنفرمیشدنداوراچندصباحی به دارالمجانین میفرستادندتاسرکوب عاطفی شود.برعکس او بال بال میزد که آنجابستری شود.

علل زیادی وجودداشت و یک مورد آن این بود که وقتی همه اورامجنون فرض کنند به اوگیرنمیدهند.میدانست همه خانم ها چگونه هستند همه مرض شهوت دارندو پول دوست هستند.

لزومی نداشت وقتی مجنون هست به دولت و خانم ها پول دهد.حس از هفت دولت آزاد بودن رادوست داشت.

روحانیون روی نمازوحجاب و شهادت اصرارمیکردنداومیگفت درهای آخرت با مجنون ها کاری ندارند.عاقل هابروندشهیدشوندوبعدهمسرشان برودبایک فرد دیگر ازدواج کند وبه دوست پسر بازی ادامه دهند.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

رمان وداستانک

طبقه بندی موضوعی