رمان ویژه

باغ خیال

رمان ویژه

باغ خیال

سلام خوش آمدید

جلدپایانیMATRIXقسمت نهم

شنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۸، ۰۶:۰۷ ب.ظ

پادشاه عربستان درظاهربه خدااعتقادداشت امادرباطن به خدااعتقادنداشت.اوجماعت خودسرزن هارادرکنارجماعت خودسرمردهاتنهامیگذاشت وسیرک بزرگی راه میانداخت که ملت مکه درآن زمان ندیده بودند.جماعتی ازنسل انسان که براثرنوشیدنی حرام وخواب آورواعتیادآورخداراباورنمیکردندوحتی کعبه که درزمان طوفان نوح گزندی ازبلاندیده بودرانیزباورنداشتند.بعبارت ساده برای آنهاحکومت مطلق مفهوم نداشت.

عده ای که مغزشان راکرم خورده بود.سمت برده شدن میرفتند.هرچه تعدادبرده بیشترمیشدسودشاه هم سرشارترمیشد.

این عده درحدی پیش میرفتندکه تمام کتاب های دینی وعرفانی وحتی علمی که رابطه خداباکائنات رامطرح مینمودراآتش میزدنداین اتفاق درکنارکعبه که مکان مقدس برای مسلمانان وحتی دیگرپیامبران شناخته شده بودرخ مینمود.مشابه این اتفاق برای زایان رخ داده بودوبه کلی نابودشده بودحال نوبت مکه محل زایش خاتم پیامبران بود.

جماعت وهابی هم علاقه وافری به لذت بردن ازبردگی لجام گسیخته داشتند.گویی تمامی شیوخ عربستان علاقه خاصی به سنت شکنی داشتند.آنهابرده پول ونفس بودندودرکناردیگران شرب خمرمینمودند.اگربرده ای معترض میشدکه درابتداانسانی عاقل وباحجاب وتکامل یافته بودوقتی چیزی درتن نداشت به اونسبت بوزینه رامیدادندومیگفتندجای تویادرقبریادرقفس هست.

سفینه بخت النصردرفضاخالی ازانسان هایی بودکه منطق داشته باشند.انسانهایی که معتقدباشندبایک معجزه عاشق عاقل وبالعکس خواهدشد.شاه مکه فکرنمینمودازسمت یمن مشکل اقتصادی پیداکندفکرهم نمیکردروزی دریک زلزله کاخش باخاک یکسان گردد.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

رمان وداستانک

طبقه بندی موضوعی