رمان ویژه

باغ خیال

رمان ویژه

باغ خیال

سلام خوش آمدید

روانشناس فائزه ومادرشوهرسالخورده قسمت سوم

دوشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۸، ۰۸:۱۸ ق.ظ

ازاتفاقات زجرآوری که بیشتردربرابرچشم فائزه رخ میداد بود که مادرشوهرازغذاپختن او جلوی جمع ایرادبگیرد.او علاقه وافری به فسنجان درست کردن داشت.این بازی مادرشوهررادوست نداشت.او همیشه میگفت گردو گران هست تونبایدفسنجان درست کنی بفهم نفهم ومجدددرهنگام سفره پهن کردن های او که دراین میان فسنجان بودتکرارمیشداوازاینکه فردی به دست پخت اوایرادبگیردودرعین حال بگویدبفهم نفهم متنفربود.درانتهاهم مادرشوهرتمام غذارابالامیآورد.

هر نیم ساعت هنگامی که میخواست بخوابدمادرشوهرش به خانه اومیرفت تامبادابامرددیگری دررابطه باشد.هنگام ورودمیگفت دلم برایت تنگ شده عروس بیامنوببوس.اینکه فائزه تاچه زمانی در کنترل مادرشوهرسالخورده بود بستگی به گردونه ثانیه های زمان داشت که درچه ساعتی مادرشوهرش قلبش ازکاربیافتد.

واقعیت این بودکه فائزه عامل انتقال بیماری بدون علامت کروناشده بودومادرشوهرهم به علت کروناکه واگیرداربودبالامیآورد.گردوچربی خون مادرشوهررابالامیبرددرسرسفره چربی خون بالاوقندخون بالامعضل نادیده شده بود.ذهن صاحب نظران پزشکی این مسئله راتاییدمینمودولی این دونادیده میگرفتندودرنتیجه هم کرونامیگرفتند.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

رمان وداستانک

طبقه بندی موضوعی