رمان ویژه

باغ خیال

رمان ویژه

باغ خیال

سلام خوش آمدید

اینجافریادرسی نیست قسمت اول

سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۸، ۰۴:۰۴ ب.ظ

بعنوان یک پرونده قتل بهش نگاه کن استیون.این حرف های مارتین درحال کشیدن پیپ بود.استیون دستی به ریش خودکشیدوگفت چجوری بعنوان یک پرونده قتل بهش نگاه کنم؟!

مارتین گفت ساده هست فرض کن به یک پسرنوجوان میزان زیادی داروی اعتیادآورتزریق شده واوراواردخیابان های شهر کرده اند.درنظربگیرکه پسرفریادرسی نداشته جزپدرش که پدرش هم به اواهمیت نمی داده.

پسر دست های خودرادردست هرفردی گذاشته تابه خانه خودبرگردد.باحال گیج ومنگ برتخت میافتد.صبح پدرازاوپذیرایی میکند.پسرنمیدانددرخیابان چه رخ داده گواینکه همه اورا مسخره کرده اند تاجایی که برایش زندگی راهرروزجهنمی تر کنند.فرض کن معتادباشی آنوقت هرچه در تن داری لباس شیک نخواهدبودچون ضعف بدنی تو مانع ازاین میگرددکه شیک پوش باشی واگرچیزی را بدست بیاوری یک جورآبرویاثروت بزودی ازدست میدهی چون توان جنگیدن برای خواسته خودرانداری.درانتهامیشوی یک مرده متحرک.یک زندگی نباتی.تمام مسئله یک پسرازسن شانزده سالگی تاانتهای عمرخودمیشود.

درهمین حین استیون گفت اگر پرونده قتل باشدبایدچجورافرادی را بعنوان قاتل درنظرداشت همه انسانهاباهم درارتباط هستند.مارتین گفت بیشترباکسی ارتباط میگیرندکه درکنارشان مداوم باشد این مهمترین مسئله مرده های متحرک لندن هست.

 

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

رمان وداستانک

طبقه بندی موضوعی