رمان ویژه

باغ خیال

رمان ویژه

باغ خیال

سلام خوش آمدید

عیسی مسیح قسمت اول

يكشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۷، ۱۰:۱۶ ق.ظ

ازبدوتولدسخن گفتن راآغازنمود.اوعشق راازمادرش که پاک ومنزه بودآموخته بود.اوچگونه مردگان رازنده میکرد؟زمانی که پابرزمین نهادهمه چیزرامیآموخت ازطب پزشکی گرفته تاغیره اوبافنون خاصی سعی دراحیای قلب هایی کرده بودکه ازتوحیدگرچیزی نمیفهمیدندازاحساس عشق ومحبت بیزاری نمیجستند.دختران زیاددراثرخستگی وتصادف باافرادخاصی که کارشان بیگاری کشیدن بوددفن میشدندگاهی اوقات زنده به گورمیشدند.اوآنهاراازگوربیرون میآوردسینه آنهارامیمالیدونفس دهان به دهان میدادبدین شکل که یک نفس عمیق میکشیدوآن رادرسینه حبس میکردودولبش رابه دولب دخترمیدوخت ومداوم نفس حبس شده راروانه قلب وریه دخترمینموداین کاررارفت وبرگشتی انجام میدادوزندگی دختران مدیون نفس اومیشد.این اقدام همچون تلمبه زدن بدن وقلب بودوقلب راهندل میکرد.گستردگی رفتاراودربین یارانش بقدری شیوع یافت که عده زیادی به این باورداشتندکه عیسی فرزندخداست.وپیروان اوتابع دستوراتی شدندکه همیشه ازباهم بودن وپشت یکدیگربودن وصمیمیت وبرابری وحقوق خاص زن ومردوتعریف جدیداززندگی سخن به میان اقوام دنیاآورده بود.دیری نگذشت که مسیح ویارانش کشته شدند.بعدازآن دیگرازنفس دهان به دهان وهندل قلب خبری نبودومداوم افرادزجرمیکشیدند.این افرادبدست سلاطین خبیثی چون معاویه.یزیدوغیره که درتاریخ جهان ثبت شده بمباران شدندوخانه وکاشانه آنان ازبین رفت.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

رمان وداستانک

طبقه بندی موضوعی