رمان ویژه

تمام انسانهابه نوعی بامفهوم زورگویی آشنابودند.اماکاخ سفیدنشینان دلشان تابع زورگفتن بود.این زورگفتن شمایل مختلفی داشت ویک جورشعبده بازی وباج گیری وحقه بازی وریختن معادلات برروی افرادی بودکه اززورگویی متنفربودندودلشان نمیخواست ولایت فردی رابپذیرندکه مداوم دروغ میگویدوزیرقول خودمیزندوهمه رادرگیرسنگ افتاده درچاهی میکندکه خودش عمدادرآن چاه انداخته ودرکائنات به چنین فرداستعمارگرروح انسان شیطان میگفتند.

آمریکاوایادی آن درنگاه خمینی شیطان اکبربود.

شیطانی که همه رادرگیرطمع وحرص کندتاانسان هارامداوم بکشدوپول راازراه کشتن بدست آورندونتوانندبراین میل خودکه وادارکردن دیگران به کارغلط هست،غلبه کنند.قطعاچنین موجودی کافردرعصرپیامبران وعصرکنونی محسوب میگردد.ترغیب به جنگ وکشتن درذات انسان شیطان صفتی هست که نتوانداراده خودرامبنی برکشتن ناشی ازعصبانیت کنترل کند.

یک فردمداوم فحش میشنودووحشی ترازقبل میشود.این فحش رابابت کارغلط دریافت میکنداوهم سعی میکندجمعیتی که به اوفحش میدهندرادرآتشی بزرگ بسوزاند.مهم نیست افرادهموطن اوباشندیانباشند.حالاچنین فردی وقتی حکومت رابدست میگیردبصورت کامل وناخواسته بدون اینکه علمی ازچیزی داشته باشدازجمله:تاریخ.جغرافیا.هواشناسی.ریاضیات.اقتصاد.تاریخچه اقوام دردنیاومرزهای جغرافیایی.درامتدادتفکرخودمیفهمدکه گسترش جنگ یعنی پول بیشتروکشتن های بیشتریعنی مرزهای بیشترتر.

سرانجام مغزهایی که کلی پول خرج تحصیلشان میشودزیرخروارهاخاک دراثرجنگ میروند.بیماریهای واگیردارگسترده ترمیشود.زبرساخت هاازبین میروندوقاچاق انسان وداعشی هاظهورمیابند.

کافی هست یک سیاست مداراراده خودراکنترل کندتاهمه مشکلات خودرابه مرورزمان وهمفکری دیگران ومشورت گرفتن ازافرادپیروفرزانه که بیشترازاولباس پاره کرده وتجربه سنی بیشتری دارندکمک بگیردتادنیایی پرازصلح راحس کند.