رمان ویژه

باغ خیال

رمان ویژه

باغ خیال

سلام خوش آمدید

داراوندارقسمت اول

جمعه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۷، ۰۶:۵۸ ق.ظ

گلشیفته وقتی دردنیای هنرمطرح شده بودباخودگفت بایددورترین نقطه دنیاراهم کشف کنددرآنجاهم مطرح شودوبعدازدنیابرود.

به دورترین نقطه دنیاکه رسیدفرهنگ قوم یاجوج وماجوج رامیدیدکه ذوالقرنین به آنان لباس پوشانیده بودوازدنیارفته بود.

هرخط مترویی راسوارمیشدمتوجه میشدکه قوم یاجوج وماجوج بالباسی که درتن دارندحس راحتی نمیکنندبلکه عارمیدانندکه لباسی باشدکه بدنشان راپوشانده باشد.یادداستان پادشاهی افتادکه خیاطش برایش لباسی دوخته بودکه پادشاه باآن به میان مردم رود.خیاط به پادشاه گفته بودلباسی که دوخته نامریی هست وگونه ای باپادشاه به هنگام برهنه بودن برخوردکرده بودکه پادشاه باورداشت لباسی درتن داردکه گرانبهاونامریی هست.وقتی پادشاه به میان مردم رفت مردم تن برهنه اورامیدیدندوبه اومیخندیدندوپادشاه هم همه آنان راچون خودش برهنه نمودوهمه شروع به برهنه کردن یکدیگرنمودند.

گلشیفته پی برداگرگرسنه باشدیاتشنه باشدیابیمارباشدباحجابی که دارددربین قوم یاجوج وماجوج مطرح نمیشود.سمت یک آتلیه رفت اوقصدکشف حجاب داشت.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

رمان وداستانک

طبقه بندی موضوعی