اتاق قتل قسمت اول
يكشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۹، ۰۲:۱۰ ب.ظ
کوچه بوی جنازه یک عابررامیداد.هواتاریک بود.سرمای شدیدی هم بود.میتوانستیم پیدایش کنیم انگاردریک گودال افتاده بودیم.سوزش برف رانمیدیدم.
فائزه گفت بازپرس دروغ میگه.اون گرفت کشتش.
بازپرس نگاه کرد به چاقوی خونی و گفت ازهمه چیزانگشت نگاری شده زود این پرونده رابه تیغ انگشت نگاری بفرستید.
فائزه گفت اون قاتل هست.
تمام کنیدبگیدمن قاتل و عاشق خیانتکارهستم.بازپرس نگاه به صورت سفیدوعرق کرده و لب جگری فائزه کرد گفت این همه آرایش غلیظ واسه چیه؟!
- ۹۹/۱۲/۲۴
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.