رمان ویژه

باغ خیال

رمان ویژه

باغ خیال

سلام خوش آمدید

۴۳۵ مطلب توسط «سیدمحسن احمدی فلاح نژاد» ثبت شده است

حامد وقتی خواب میدید،حس برداشت آخرین خوابش مرتبط باجهنم بود.

جهنم ابتدا هفت طبقه خالی بود.وقتی عده ای مدعی خدایی بر ملل شدند احداث کامل گردید.پله های هر طبقه مملوازموادمذاب سوزنده و سقف هر طبقه نجاست سوزنده چکه میکندهمچون اسید.درراهروهامملوازمارهای دوسرسمی هست.هرکس دردنیاصلوات نذرنکرده خواهدرفت.

عالمان دینی فقه راتااین حد گسترده میدانندکه نامه عمل رابه فردمیدهندوخودش انتخاب میکندچپ برودیاراست ومغزخودکارانتخابات را قبول میکند.

حامد وقتی خواب جهنم میدید،که شکمش سیربودوجنب بود وبه خواب اهمیت نمی داد.

  • ۰ نظر
  • ۲۱ اسفند ۹۹ ، ۱۷:۴۳
  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

دونالدترامپ وقتی میدیدتولیدمیخوابددست درازی به منابع بانک هاباسودصفردرصدراانتخاب مینمود.موضوع درواقع پنچرشدن مرسدس بنزاوبود.هواداران اوازگرانی و نژادپرستی خسته بودند.

شعارعوام فریبانه بادست درازی به بانک هاوایجاداعتباربی پشتوانه بود.این اعتبار بی پشتوانه ازیک بانک خالی بود که اسم آن فدرال رزروبود.امادرانتهامیگفت درخاورمیانه کلی پول خرج کرده ایم اماهیچ به دست آورده است.

فقط این دیدگاه بی رحمانه  وبدون ترس میگفت سیاست مدارهای کاخ سفید،

حتی ازبازیگران زن کشف حجاب کرده در استفاده از دادن مقام سیاسی میترسندچون امکان داشت جاسوس باشند.

  • ۰ نظر
  • ۲۰ اسفند ۹۹ ، ۰۸:۵۰
  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

تازه واردشهرنیویورک شدی؟سوال پروانه ازحامدبود،هردوسرمایه گذاردربورس بودند. درسش را بلد  بودند،حامدگفت:واتساپی کارمیکنی؟پروانه گفت:چطور مگه مشکلی هست؟

حامدگفت تو سایت پورنو تبلیغ میشه،دلم نمیخوادباتن فروش وایدزی ها رابطه داشته باشم.این افرادکروناراپخش میکنند.

پروانه گفت شرم بر تو.این چجورنگاهیه.آزادش کردوفاصله گرفت. 

حامدمعلول بهزیستی درناحیه چشم بود.از خانم هامتنفربود.از نگاه او خانم هاناموس محسوب نمیشدندچون بعداز مرگ و حتی درحین زندگی نزدفرددیگری حاظربه سکس بودند.

  • ۰ نظر
  • ۱۸ اسفند ۹۹ ، ۱۸:۱۳
  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

روانشناس فائزه مداوم سوادش رابه رخ همه میکشید.همسرش هم شامل میشداوباخودمیگفت کاشکی مجرد بودم.روانشناس فائزه همیشه به شوهرخودمیگفت همش اون مامانت بامن لج هست.همش اون خواهرت بامن لجه.مداوم منفی بینی بین او وخانواده همسرش مشاهده میشد.

طلاق نمیتوانست بگیرد چون زخم زبان مادرش رامیخورد.که درانتهامیگفت خب حالا مگه سکته کردی اتفاقی  که شده.این حرص اورادرمیآورد.باخودمیگفت:چراباخاندان نکبت السلطنه ازدواج کرد؟!همیشه همسر اولش رابیشترازهمسردوم خود دوست داشت مداوم میگفت حامدفندقی همسر اول من همیشه حساب بانکی من راپرازپول میکرد.اما الان همه من و حساب بانکیم رامحدودکرده اند.

در زندگی اوتاابدالدهراین شخصیت مادرشوهرهازیادمیبود.

آتناومیلادجاسوسی اورامیکردندواطلاعات شخصی محرمانه اورا به رفقایش میگفتنددرانتهاآبروریزی درسطح جهانی رخ میداد.

مثلامیگفتنداودنبال رفتن کنار ساحل واهل بیکینی و شراب هست.سوغاتی اودشمنی مادرشوهرهابود.اکثرمیگفتندواسه لای جرزدیوارخوب هست.شیرفلکه شایعات همواره کنارامروزوفرداکردنش بازبودواورارسوامینمود.

  • ۰ نظر
  • ۱۷ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۰۷
  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

پوست هایش دراثرکارگری و علاقه زمخت شده بود.معجزه آمیزهمه کاربلدبود و به صورت معجزه گونه کارمینمود.به زمین و زمان شک داشت پولش رابه بانک نمیدادچون میترسیدهمه بفهمندچقدرپول دارد.پولش رادرمتکا می گذاشت به زحمت پول جمع کرده بودوقدرپول رامیدانست.

علی دوست اوبوداماشاگردی و کارگری رادوست نداشت ازدست زمخت چند شش میشد.

ناهاراوهمیشه نان وکباب بود چون تصادفی پول قلمبه ای به دست آورده بود.

  • ۰ نظر
  • ۱۲ اسفند ۹۹ ، ۱۸:۴۲
  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

کبری عقل معاش خوبی داشت.پول خودرادربانک سامان وسپرده آتیه پلاس ریخت.این سپرده و مشخصات آن را بانک ملی نداشت اگر داشت در بانک ملی می گذاشت.موعدواریزسودسپرده پنجساله بصورت اتوماتیک پول واردسپرده آتیه پلاس میشد.این روش بهترازسرمایه گذاری دربیمه  عمروتشکیل سرمایه سامان بود.

تااینکه خواهرش النازبامشکل مالی مواجه شدواوروی سپرده پنج ساله کارت اعتباری گرفت.

  • ۰ نظر
  • ۱۱ اسفند ۹۹ ، ۱۱:۴۴
  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

یک باغبان ساده سیاه پوست بوددرگذشته مسلمان بودوبعدمسیحی شد.

اهل سیاست نبود اهل کاخ نشینی هم نبود.به آب باریکه ای قناعت می نمود.هم واکس میزد وهم باغبانی مینمودوهم آرایشگری می نمود.

بایدن به اوحسودی مینمودمیگفت او خوش نشین هست وحس مردانگی نداشت.درکل بایدن ناجوانمرددرکاخ سفید بود.هدف های بلندوآرمانگراداشت.اوفراماسونربود.ازطرف دیگرمیخواست ایران نباشد.اسلام نباشد.درایران ولادت امام علی برابرباروزپدربود.ولایت ملت باروحانیت گره خورده بودوازهم گسسته نمی شد.

هرروزسلام بر امام رضا گفته میشد.جای جای ایران شهیدبابت فراماسونرهاداده بود.خاک طبس برای آمریکا شوم بود.

درواقع ریشه صلح درایران متفاوت بود.

درواقعیت مجازی و رسمی تفاوت وجودداشت.ایران روزبه روزقویترمیشدوبایدن به دنبال بازکردن پیچ مهره ایرانیهابود.کاری که شدنی نبود.بایدن به دنبال پهپادهای جنگی  بوئینگ ضد یمن و عراق و ایران و لبنان  و سوریه بود.رفتاراوخارج ازکاخ سفیدوداخل کاخ سفیددوگانه بود.اودرصدداین بود که همه کشورهامددجوی بهزیستی های داعش شب ایالات متحده باشند.سازمان هایی مانندگروهک منافقین ازاین قماش بودند.

ساده میگفتندوپرازبهانه تحریم که توپ درکشورکره شمالی و ایران و...است.اسرائیل خط قرمز بود.ازلحاظ قانونی حماس آن رابه رسمیت نمی شناخت.نان درمناطقی که باگازفسفری اسرائیل آشنابودندکمیاب بود.اسرائیل دائم شهرک سازی میکردوراحت دور زمین هاحصارمیکشید.

این نمونه کوچک بود.نمونه بزرگترافزایش تورم انتظاری ومکانیزم جنگ درحمایت ازاسرائیل توسط کاخ ناجوانمردهابود.

  • ۰ نظر
  • ۱۰ اسفند ۹۹ ، ۱۴:۴۲
  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

یک دلارایالات متحده آمریکا برابربا25هزارتومان دراسفندماه1399درایران بوددرواقع پول یک جفت جوراب بافتنی بود.

مادرهای زیادی برای امرارمعاش چشمشان کورمیشد.نیازبه چشم پزشک درایران رتبه بالایی داشت.این اتفاق معنی فقر بود.

  • ۰ نظر
  • ۱۰ اسفند ۹۹ ، ۱۱:۳۵
  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

وقتی فاطمه کوچولووفائزه کوچولوومرضیه کوچولوباهم بازی میکردنداین سه قلوهای دوست داشتنی هیچ وقت فکرنمیکردندبادنیای مدرن ناشی ازکرونااشناشوند.وقتی باهوشی آنهادردروس مهدکودک وپیش دبستانی و کلاس خارج از درس ثابت شد، یه کوچولو خواست باهاشون دوست بشه اماآنهادوست داشتندباپسرهادوست نشوند  چون دیده بودندپسرهاشیطون هستندوکارخطرناک میکنندهمیشه پای تلویزیون مینشستندوبرنامه کودک مل مل نگاه میکردند.

گهگاه هم فضولی میکردندهنگام عید که جای شیرینی و شکلات و آجیل کجا هست.پایان قسمت اول

  • ۰ نظر
  • ۰۸ اسفند ۹۹ ، ۱۸:۰۵
  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

میگفت باچادرتمام اجرای خودرااجرامیکند.من که قبول نداشتم.اوباچادرجلوبازاجرامینمودومدعی خوش حجاب بودن بود.میگفت حجاب از او  نباید مانع کارش بشود.

از حق نگذریم اجرایش خوب بود ولی باچادرجلوبازحکم شیرینی خامه ای را داشت.وسوسه کننده بود.نگران امنیت شغلی او بودم میگفت نگران نباشم.

  • ۰ نظر
  • ۰۷ اسفند ۹۹ ، ۰۹:۱۸
  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

رمان وداستانک

طبقه بندی موضوعی