رمان ویژه

باغ خیال

رمان ویژه

باغ خیال

سلام خوش آمدید

کارآفرین نمونه قسمت اول

شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۸، ۰۷:۳۸ ق.ظ

درشهرتهران حاجیه کبری وحاج علی بسیارفقیربودندوهرشب به جای خوردن برنج ایرانی وشکم سیرکن مانندکاخ سفیدنشین ها غذای حاضری ارزان قیمت میخوردند.

ازبدی روزگاربنزین گران شده بودوکمک معیشتی نمیگرفتند.چون خانه آنهاشمایل خانه های مجلل راداشت ازشکم میزدندودنبال بروزکردن خانه وآبروداری باچک های مدت داربودند.

سوق دل همه درمملکت تن پرورهابه سمت کالاهای حاضری بود.

حاجیه کبری بعدازکلی غیبت وعکس ناجوردراینستاگرام گذاشتن بازشکایت داشت.

چراوضع جامعه به این شکل شده چرانوه های اقدس خانم ازمن بیشترهستند.

اقدس خانم کاسب بودوبه همه چیزکاسب کارانه نگاه مینمود.قبل ازعیدکلی آجیل میخریدودوبرابرقیمت میفروخت.یک دستگاه پتوشورخریده بودوپتوراباآن میشست وپول میگرفت.اماکبری بادرآمدزمین خواری وجنگل خواری حاج علی شکمش راسیرنمینمودودنبال خریدن آبروواعتباربود.درکل خودش کارآفرین نبود.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

رمان وداستانک

طبقه بندی موضوعی