رمان ویژه

باغ خیال

رمان ویژه

باغ خیال

سلام خوش آمدید

بالای شهروپایین شهرقسمت اول

پنجشنبه, ۴ مهر ۱۳۹۸، ۰۶:۵۰ ق.ظ

قلهک منطقه بکروزیبایی هست.بهترهست به آنجارفته وآنجاسکونت کنیم.نوراگفت مامانی مامانی اونجاهمه دوستان من هستن؟فائزه گفت هه عزیزم غصه نخورباتلگرام باهاشون درارتباطی هروقت خواستی لیزمیخوریم سمتشون.

نورانگاهی یاس آلودبه تهران داشت هوای آلوده تهران درفصل پاییزباعث شده بودآسم بگیردولی مادرش این مطلب رانفهمیده بودکه روزی قلهک دریک زلزله اوراسمت جایی میفرستدکه امتدادراه تباهی خواهدبود.این زلزله میتوانست آلودگی هوای بیش ازحدانتظارباشدیاهراتفاق نحس دیگری.

هرروزنورابایک گربه درکنارسفره بامادرش غذامیخورداسم گربه راحامدگذاشته بود.دخترهاهرحیوانی رایک اسم میگذاشتند.معمولاهرکسی رادوست داشتندهمان اسم راروی آن میگذاشتند.گاهی اوقات اسم گربه شباهت زیادی باپسرهمسایه داشت.وقتی اسم گربه راصدامیکردندهمان لحظه پسرهمسایه دم دربود.

 

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

رمان وداستانک

طبقه بندی موضوعی