رمان ویژه

باغ خیال

رمان ویژه

باغ خیال

سلام خوش آمدید

ترس دونالدقسمت اول

يكشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۸، ۰۶:۲۶ ب.ظ

ساعت راهمیشه روی ساعت دوازده ظهرتنظیم مینمودکه بگویداکنون زمان مصاحبه باگزارشگران هست.بیشترروزدرحال توئیت زدن درتوئیترونگاه به همه چیزازدورداشت.یکبارنرفته بودعیددیدنی همواره ترس ازجاسوس هانمیگذاشت درست انتخاب کند.اینکه تلفن اوشنودشودوهمه باهمدیگردرسرقت اطلاعات مسابقه داشتنداوراآزارمیداد.اینکه درحریم خصوصی اوشنودی باشدودوربینی باشدکه به سرعت معنی وجلوه بدی ازرفتاراورابه دنیامخابره کندناراحتی معده وسرطان معده اوراشدیدترمیکرد.

علاقه ای به درک جنگ وچپاول نداشت فقط دلش میخواست چیزهایی رابفهمدکه کمک کنندبیشترزنده بماند.این راباورداشت برای زنده ماندن دردنیای سیاست بایدازهرفردیک پل ارتباطی بسازد.مداوم میگفت دنبال کاهش تنش دردنیاهست امادرمملکت خودهیچ فردی دلواپس این نبودکه بعدازاوچه پیش میایدمهم این بودکه اکنون چه مسیرسختی وآسانی رابرای جامعه مدنی ایالات متحده انتخاب میکند.مداوم زندان میساخت وافرادمهاجردرآنجابوی گندمیگرفتند.دونوع دیدگاه وجودداشت جای زندان مسجدبسازدوگردشگرجذب کندیاجای زندان مهاجرین رااعدام کندتاهزینه برای ساخت زندان ندهد.اینکه بخواهدچه بنایی رابسازدوچگونه تعامل عاطفی  درآن باشدبرای همه مهم بودجزخودش.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

رمان وداستانک

طبقه بندی موضوعی