رمان ویژه

این جمله رهبرفرزانه بود.حرف از چیزی بزن که توان انجامش راداری گر نداری جایت رابه دیگری بده.این اتفاق در انتخابات ریاست جمهوری رخ میداد.افراد به شخص الف اعتمادمیکردنددرانتهاآراشخص الف به شخص ب منتقل میگردیدوچون احزاب هریک میبایست یک کاندیدمیداشتنددرحزب اصلاح طلب و حزب اصولگراواعتدال گراهرکدام یک کاندیدابالامیامد.آیا تمام کاندیداهاتوان کنترل فسادسیستماتیک درشهرداریهاراداشتند.یامیتوانستندبودجه ای رابه بخشی دهند که دراثرآن چرخ صنعت هم بچرخد.همه میگفتندبودجه رابه بخشی میدهیم که مهمترین هست این بودجه دربخش سینمانمیرفت بلکه در بخش فوتبال بیشتر خرج میشد.

بسیاربودندقراردادهایی که مالیات نداشتندوگرداشتندپرداخت نمی شد.کالاهای اساسی که داروبودهم گرارزمرجع می گرفت سرازناصرخسرودرمیآورد.هیچ فعل وانفعال پاکی وجودنداشت.انبارهای بانک مرکزی که پرازارزبودصرف چه چیزی میشد.

بانک مرکزی خزانه نهایی دولت و ملت بودامابانک هاوموسسات همگی درگیرفرایندادغام بودند.تمامش هم خرج ساخت زیرساختSPVمیگردیدتاپول برودوبیاید.پول صادرات درآستانه تاراج بود وبه سامانه نیمانمیآمد.

انگارامضای روی کاغذدونالدبرای موگرینی ارزش بیشتری داشت.گرچه دونالدمداوم ازاوعیب جویی می نمود.اما پول وارد بازی تعرفه ایران.چین.روسیه.اتحادیه اروپا.عراق.افغانستان.عربستان.امارات.ایالات متحده وچندکشورورشکسته اعتباری دیگرمیشدکه درکل خزانه آنها همه اش بدهی بود.بزبان ساده ایران.چین.روسیه بیشتر پول داشتند.

استقلال این کشورهاهم مدیون اتحاد بود.

باز پول سمت صنعت پولسازهالیوودمیرفت به این علت که خردهنرمندان نوپامیگفت درامریکادلارمیدهندودرایران ریال میدهند.خردآنهامیگفت دلارازنفت ایران بیشترمیارزد.