رمان ویژه

باغ خیال

رمان ویژه

باغ خیال

سلام خوش آمدید

کاخ سفیدبیشترثروت خودرامدیون زیبارویان بی وفابود.زیبارویان بابت خدمات جنسی ثروت ونقدینگی خلق مینمودند.این ثروت دربانک وزمین وصنعت بیمه ومستغلات وجاهای دیگرمیخوابیدومانندگندم زاری بزرگ میشد.البته گندم زاری که هیچ وقت خمسش پرداخت نگرددمستعدبلاهای مختلف میشود.فرض کنیدتمام زیبارویان درایالات متحده گردهم آیندوثروتی بزرگ برای کاخ سفیدبه ارمغان آورند.ازطریق مختلف این ثروت کسب میشود.هرفردی هم جهت تبلیغ اززیبارویان استفاده کند.مثال قوم لوط مثال ایالات متحده بود.مادران وپدران دختررادلارموردعلاقه میدیدندفرزندی که درازای یک تن فروشی پول به خانه میاوردبدون هیچ هزینه تحصیلی وغیره.

هرچه برهنه تردرآمدخانواده بیشترمیشودومطابق آن پول جنگ های مختلف ایالات متحده جورمیشودجنگ هایی بزرگ مانندحمله اتمی به هیروشیماوغیره که مساحت بیشترومنابع بیشتررابوجودمیاورند.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

هروقت نگاهش به من سرمیخوردسریع سرپایین میانداختم ومیرفتم.نگاه همه چیزرالومیدهداین راراهبه مریم گفته بود.قبل ازآتش گرفتن کلیسای نتردام میگفت خواهرم حجابت وبرادرم نگاهت.

اماازبس چشم وگوش بسته مانده بودیم داشتیم میپوسیدیم.درکنارکتابخانه شهریک پیرمردموادمخدرفروش موجودبودهمیشه خریدوفروش موادمخدردردل کتاب درهرمکانی انجام میشد.اومیگفت موادمخدرانسان رابهترازکلیسامیسازد.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

ساعت کاری ازبزرگترین مشکلات تولیدکنندگان بود.کارگراگرساعت شش صبح درمحل کارحاضربودتاساعت ده صبح خواب آلودبودوکندکارمیکرد.این اتفاق دربخش های مختلف اقتصادرخ میدادحتی درزمان برقراری صله رحم باکشورهمسایه هم که جهت کاهش تنش های مختلف بودساعت شش صبح تاده صبح اطلاعات بخوبی درحافظه افرادباقی نمیماند.درواقع افرادخواب آلوددست به تصمیمگیری میزدند.

کارهای فرهنگی هم اگردرساعت شش صبح تاده صبح انجام میشدتاثیری درفرهنگ جامعه ای که بیشترشان بیکاربودندچون ادارات ومدارس وکارخانجات وغیره ساعت کاری خودراازشش صبح آغازمینمودندوکمترین بازدهی راداشتند.حتی نانوایی هااگردرخمیرشان سوسک بودجای بحث نبودمیتوان گفت نانوابعلت خواب آلوده بودن خمیرنان رابه فناداده وموجب تعطیلی محل کارخودتوسط اداره بهداشت وبهانه ای برای گرانی نان شده.ساعت کاری مناسب فقط ده صبح تاشش عصربرای همه مناسب بودزمانی که همه غذای مقوی خورده باشندتاانرژی کارداشته باشند.امااین قانون همه جاساکن نبود.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

اکثرثروتمندان عاشق دانستن زمان معامله دربورس بودند.زمان معامله وتعددتعطیلی های رسمی وغیررسمی نقش مهمی درتعیین نرخ یک کالاداشت.وقت کشی ازنگاه سرمایه دارهابه معنی ضرربودوازنگاه تولیدکنندگان کالاوخدمات به معنی فرصت بود.

یک فرصت که درفاصله زمانی شروع دادوستدایجادمیشدحکم تخفیف راداشت.فرض کنیدوام ساعت9پرداخت شودوبعدازیکسال ساعت ده پرداخت شود.این یکساعت اضافه بدون جریمه مساوی این میشودکه تولیدکننده کالابیشتروقت برای تولیدداردبه معنی تخفیف زمانی محاسبه میشود.ثروتمندان دوست داشتندساعت9همه دادوستدهاانجام شودویکساعت بعدشاهدقدرت خریدکالابرای ثروتمندوتولیدکننده باشند.درشرایطی که درطی یک ساعت تولیدکننده بیشترکالاتولیدکرده باشدثروتمندباکاهش قدرت خریدی که داردچکارمیتواندبکند؟نکته اول دست به شایعه پراکنی ضدتولیدکننده میزند.نکته دوم تمام ارکان کشوررازیرسوال میبردکه به چه علت شاهدسودبرابرنیست.تولیدکننده درانتهاکالاروی دستش میماندوخریدارنخواهدداشت.مصرف کننده نیزگرایش به کالای خارجی پیدامیکند.تولیدکننده تمام سودوعایدی کارگررامدیون خریدمصرف کننده است.حالاکه مصرف کننده نمیخردباتحریم صادراتی نیزمواجه میشودوبعددومینووارکارگران مقابل نولیدکننده اعتراض میکنند.

تولیدکننده فقط بعلت شصت دقیقه ضررمیکند.این تمام قصه نخواهدبودمرحله بعدشروع تن فروشی زنانی هست که سرپرستشان خرجشان ازهمان تولیدکننده بود.

نوع خاص تری هم وجوددارداین وحشت بین اپراتورهای مخابراتی ونهادهای امنیتی هست.تصورکنیدعده ای ازبانک هاتنفرپیداکنندودرکنارآنهاپاساژیامطب یک دکترکه صلواتی مریض هارادواودرمان میکندباشداین عده معترض بانک راآتش میزننددرکنارش یک پاساژیامطب یک دکترکه صلواتی بیماران رادوامینمودیاحتی یک ارگان مختص مخابرات آتش بگیرد.

همیشه وحشت درمیان ثروتمندان وجوددارد.یک فردسمت کالایی میرودکه ارزان هست وقتی گران میشودمانندبهره وام بانکی درکنارش بانک وخیلی دیگرازمواردمهم درگیرنزاع وآتش سوزی میشود.

زمان تعمیریک وسیله بیش اززمان خریدیک وسیله است اگرفردی توان تعمیرنداشته باشدبه ناچارسمت خریدمیرودوقتی همه مواردگران شودونابودوازدست رفته شوددریک آشوب یایک زلزله یایک سیل افرادچگونه شکم خودوخانواده رادرمان میکنند.

یک پتک به قدرت خریدمانندیک جرقه برای دلال هاوسفته بازهاست.کالایی که موردنیازهست اگروارداتی باشدنیازبه ارزخارجی پیدامیکندواین مکان جهت رخنه سودجویانی هست که درگذشته همه چیزرانابودمیکردندتابخورندوببرند.دلالان میوه وپسته وآجیل وبنزین وذغال سنگ وحتی باتری رادیوبرای مناطق دچارقطعی برق وگازواردعمل میشوند.آنگاه بایدگفت جهت حفظ بقاماهی پانصدهزارتومان بایدبه بیمه پرداخت که ترمیم مشکل رادرحدی که افرادبتوانندیک آموکسی سیلین ودیفن هیدرامین وقرص سرماخوردگی رابه رایگان تهیه کنندخواهدنمودوالباقی صلواتی محاسبه نمیگرددهمین اتفاق باعث افزایش تورم نقطه به نقطه میگردد.بیمه نیزمکانی جهت اختلاس همچون بانک میگرددوشرکت بیمه هم باضررمواجه میشودخواه خصوصی باشدخواه دولتی باشدوقتی نارضایتی حاصل شودبدترازگذشته برای آینده رامتصورخواهیدشد.زیرساخت هاوخودپردازهایی که ازکارمیافتندواینترنت وغیره همگان درگیرمیشوند.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

بعدازبیست سال خواب وراه اندازی سفینه بخت النصرهنگام آشوب های مختلف درکشورهای مختلف سفینه بحالت خودکارسمت سیاهچاله بزرگی میرفت که درپایین سیاره زمین قرارداشت.

هرچیزی عمرمخصوص به خودراداشت.خواه سیاره زمین باشدخواه شخص باراک باشدخواهدخورشیدباشدوخواه هوایی که مملوازدی اکسیدکربنی باشدکه موجودات زنده تنفس میکنند.خیلی ازموجودات زنده بعلت افزایش حجم دی اکسیدکربن درسیاره زمین ریزجسه ترازگذشته شده بودند.ازقدحضرت آدم تاقدانسان های آخرالزمان فاصله بسیاربود.

سفینه بخت نصردارای یک ابرتراشه ویک ابرحافظه بودوسوخت آن سوخت زیستی بودکه به واسطه وجودجلبک درمحفظه های فاضلاب شکل بوجودمیامد.

تصورکنیددی اکسیدکربن که جلبک مصرف میکندتبدیل به اکسیژن والکتریسیته موردنیازیک سفینه بشود.

سفینه مملوازتارهای عنکبوت شده بودوهمین علت باعث شده بودازدیدماهواره های مختلف پنهان مانده باشد.گویی خطردرجایی خوابیده بودکه میتوانست همه رادرشرکت های ماهواره ای درگیرتجزیه اطلاعات کند.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

پادشاه عربستان درظاهربه خدااعتقادداشت امادرباطن به خدااعتقادنداشت.اوجماعت خودسرزن هارادرکنارجماعت خودسرمردهاتنهامیگذاشت وسیرک بزرگی راه میانداخت که ملت مکه درآن زمان ندیده بودند.جماعتی ازنسل انسان که براثرنوشیدنی حرام وخواب آورواعتیادآورخداراباورنمیکردندوحتی کعبه که درزمان طوفان نوح گزندی ازبلاندیده بودرانیزباورنداشتند.بعبارت ساده برای آنهاحکومت مطلق مفهوم نداشت.

عده ای که مغزشان راکرم خورده بود.سمت برده شدن میرفتند.هرچه تعدادبرده بیشترمیشدسودشاه هم سرشارترمیشد.

این عده درحدی پیش میرفتندکه تمام کتاب های دینی وعرفانی وحتی علمی که رابطه خداباکائنات رامطرح مینمودراآتش میزدنداین اتفاق درکنارکعبه که مکان مقدس برای مسلمانان وحتی دیگرپیامبران شناخته شده بودرخ مینمود.مشابه این اتفاق برای زایان رخ داده بودوبه کلی نابودشده بودحال نوبت مکه محل زایش خاتم پیامبران بود.

جماعت وهابی هم علاقه وافری به لذت بردن ازبردگی لجام گسیخته داشتند.گویی تمامی شیوخ عربستان علاقه خاصی به سنت شکنی داشتند.آنهابرده پول ونفس بودندودرکناردیگران شرب خمرمینمودند.اگربرده ای معترض میشدکه درابتداانسانی عاقل وباحجاب وتکامل یافته بودوقتی چیزی درتن نداشت به اونسبت بوزینه رامیدادندومیگفتندجای تویادرقبریادرقفس هست.

سفینه بخت النصردرفضاخالی ازانسان هایی بودکه منطق داشته باشند.انسانهایی که معتقدباشندبایک معجزه عاشق عاقل وبالعکس خواهدشد.شاه مکه فکرنمینمودازسمت یمن مشکل اقتصادی پیداکندفکرهم نمیکردروزی دریک زلزله کاخش باخاک یکسان گردد.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

باراک تنهاشده بوداین حس رافقط اوداشت.هرشب خواب پدرش نئورامیدید.نئومداوم به اومیگفت ازراه راست بروبه چیزی جزاین فکرنکن که درجهنم به روی افراداهل دروغ ودودوزه بازی بازهست.درجهنم برای تونیست بلکه دربهشت برای تومیباشد.

اوخودرامداوم درعوالم خواب درجایی میدیدکه درحال فرارازچیزی یادرحال پریدن ازجایی به جایی دیگریادرحال بریدن سرماردرهنگام دوش گرفتن درحمام است.مداوم این تلقین یعنی وجوددشمن درخواب به اویادآوری میشد.روزجمعه بعدازبیست سال خواب بیدارشد.زایان ازبین رفته بودنادرست بوداگرزایان خدارامیداشت پس چراازبین رفته بود.به خودش نگاه کردتمام لباس اونوبودندوالباقی موجودات دوروبراوپوسیده وتکه تکه شده بودند.

اوسوال دیگری به ذهنش رسیداگرخدانیست پس من چطورزنده مانده ام چرازنده مانده ام وچگونه بایدزندگی کنم.درکناراوسفینه بخت النصرسالم بود.واردسفینه شدوشروع به راه اندازی سفینه نموداونمیدانست بایدسمت چه چیزبرودامامیدانست جایی که اوهست ازخوردنی خبری نیست.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

عواقب فراوان کاهش دستوری نرخ سودسپرده راهررئیس جمهوری درنظرنمیگرفت.علت اول که مهمتربوداین بودکه سرمایه ازنقطه الف به نقطه ب میرفت.این به معنی کمبودنقدینگی درنقط الف وکمبودقدرت خریددرنقطه الف وکاهش تقاضای خریددرنقطه الف بود.

زیادبودتولیداتی که درنقطه الف امحامیشداین امحابخاطرکاهش تقاضاوکاهش ثروت درنقطه الف بود.

نقطه الف واردفازکاهش جمعیت ومهاجرت وکشف حجاب ودرگیراعتیادوبیکاری میشدوقتی پول درکارحلال نچرخدسمت کارحرام وفسادمیرود.

بشکل کامل پول درنقطه الف اگروجه رایج دنیاباسودصفردرصدباشدوازطرفی ناخواسته تولیدزیادشودبصورت جزبه جزوآهسته آهسته کشورسمت انتشارپول بدون پشتوانه میرود.یعنی دلاربدون پشتوانه اماوقتی همه قبولش دارندمشکلی بوجودنمیایدولی وقتی لیرترکیه.روبل روسیه.پوندانگلیس.ریال ایران وروپیه هندباپشتوانه طلاچاپ شونداتفاقی که درنقطه الف رخ میدهدباشرط سودبالای سپرده که قرارهم نیست درمدت طولانی پرداخت شودرخ میدهد.افرادشش ماه کارمیکنندوبعدبعلت نبودتقاضابیکاری وبدهی بوجودمیایدوبعدهمه به سمت نقطه ب روانه میشوندیادرنقطه الف معتادمیشوندومیپوسندومیمیرند.

این سخنان رادونالدترامپ به رئیس کل بانک فدرال رزرو میگفت امااوگوش نمیکرداومیگفت سودسپرده راکاهش دادن درایالات متحده مشکلی ایجادنمیکندبلکه درایران ودیگرکشورهامشکل سازمیشود.این یعنی تولیدوصادرات یک کشوررانشانه گرفتن.امابانک هاتوان تحمل نان خورهایی که هرسال هزینه شعبه راافزایش بدهندنداشتند.بیشتربانک هادرایالات متحده سمت ورشکستگی میرفتندواین دونالدرامتحیرمینمود.اومیگفت بایدبانک هاقدرت ضربه زدن به اقتصادنقاط مختلف راداشته باشند.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

دنیای مدرن MATRIXدنیایی رویایی میشداگرهمه افرادتفکریهودی هارانداشتند.

یهودی هاهمیشه دنبال دیدن خدابودند.اگربه فردی درامربه معروف ونهی ازمنکرخرده گرفته نمیشدیک علت داشت وآن این بودکه افرادانتظارداشتندخدایی که بینهایت بزرگ هست خودرااندازه یک مورچه کندیافرزندی رابرایش قایل میشدندکه این فرزندرامنجی عالم بشریت میدانستند.

حقیقت این بودکه همه فکرمیکردندفرزندنئوفرزندخداست.درواقع برای دنیای چندبعدی ذهن خودیک رکن که بزرگ بودن دنیاوخدابودرادرنظرنمیگرفتند.هرجایی که مداوم معجزه رخ مینمودبعلت گناهان زیادآن مکان راخانه خدامیدانستند.اماباراک که اگرفرزندخدابوددلش وفکرش میدانست که ازحکومت خدانمیشودفرارنمودهرکاری رانمیشوددرملک خداانجام دادوتنهااین علت باعث میشداوسمت تجاوزجنسی نرودیاسمت دروغ گفتن نرود.هیچوقت ذهن یهودیان نمیپذیردکه خدابزرگ هست ونمیتواندخودراکوچک کندیااندازه یک مورچه کندومعجزات فراوان انجام دهدودربرابرچشم همه بگویدمن خداهستم.آنهاهمیشه میخواهندخداراازنزدیک ببینند.مالک وبرده معنی حکومت حقیقی خدابود.این بخش هم نفس اماره افرادقبول نمینمود.چون قبولش سخت بودمیگفتندخداوجودنداردوماخدایی نداریم که دراین مسئله همیشه جنگ بامنطقه ای که پرازمعجزه بودرخ مینمود.اماهیچ دینی هم نمیپذیرفت که سربی گناه تاکنون بالای داررفته باشد.ازاین جهت روح معنی میافت.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

ساعت به ساعت میگذشت حس کردم کنارجوی آبی نشستم ودارم گذرعمررانگاه میکنم.هردیوانه دردیوانه خانه به من نگاه میکردمیگفت واسه چی اینجایی؟همینجورقرص میدادن ودودسیگاردرمحوطه بخش حالم راخراب ترمیکرد.سینه من به خس خس افتاده بود.یکی ازپیرمردهای بخش که درجنگ شیمیایی بین عراق وایران بشدت  مشکلات تنفسی داشت ازهمه ناامیدشده بودوقرصش رابهم میدادکه حداقل من زنده بمونم.

هنگام باقی غذاسهم من مال اون وسهم دارومال من بود.ببشتربدن من به قرص بسته شده بود.هروقت میدادن میگفتن یه مشت گچ هست بخورتاروبراه بشی.

سماجت مسئول بخش دراجازه ندادن به دستشویی رفتن موجب تشدیدحملات صرع درمن بود.این حملات هنگام مشخصی نداشت ولی بیشترنیمه شب هاسروقت من میامد.دکتربدموقع جهت ویزیت میامد.میگفت بایستی بامن همکاری کنی من گفتم میخواهی تاابداینجاباشم من که هرکوفتی بهم دادیدخوردم.اگرمنتظربوی گندجنازه من دربخش هستیدبگید؟اگرلطف کنیدهمین حالامن رابکشیدراحت ترهستم.

دکترنگاهی کردوگفت اینجورکه معلومه خدابدجوردوست داره چون فردامرخصی هزینه اینجاماندن جناب عالی بالاست.چندوقت دیگه مرخص میشی.خدامیدونه شایددوباره اومدی پیش من ودوباره یک مشت گچ بهت دادم.

یک لحظه به این فکرفرورفتم که اگرازبیماری روانی به سمت سلامتی بروم چه اتفاقی رخ میدهداصلاجامعه به افراددارای برچسب روانی ومعتادبه قرص چه مدلی نگاه میکند؟!

قطعااگرسمت ازدواج میخواستم بروم میگفتن اوشیداوروانی هست به اوهمسرندهید.اگرسمت ازدواج ومراحل بعدی آن میرفتم بدون شک خیلی هزینه میپرداختم ویک زندگی تکراری وبی تردیددارای هویت های مخدوش راداشتم.بهتربودمعادلات راباحذف سلامتی آغازمیکردم چون اگرهم سمتش میرفتم نفعی برای من نداشت.ازهمه مهمترجامعه پزشکان روانشناس من راروانی یادیوانه میدانستندازطرف دیگردرجهنم یابهشت به سمت من زمانی بازشده بودکه هیچ فرشته ای نبودکه بگویداین فرددیوانه نمازنخوانده یااین فرددیوانه دروغ گفته.درکل همه چیزبااین فرددیوانه آغازمیشد.

  • سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

رمان وداستانک

طبقه بندی موضوعی